سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه پاسخ‏ها همانند و در هم بود ، پاسخ درست پوشیده و مبهم بود . [نهج البلاغه] مهمانان امروز: 1 همه مهمانها: 70379
پله پله تا ملاقات خدا - هیچ آدابی و ترتیبی مجوی
** خانه **
** ارتباط با من **
** مدیریت وبلاگ **

**خبرگزاری وبلاگ **   پله پله تا ملاقات خدا - هیچ آدابی و ترتیبی مجوی

** به اینجاها هم سر بزنین **
قصه گو
آرام لاو
جیلیز ویلیز
داآش کوچیکه
دفتر مشق بیدل
یک آســمان غروب
رامین پشت کنکوری
داش سورن و زمینش
دوبیتی *****دو بیتی

** اوقات شرعی **

** مطالب گذشته** اردیبهشت 85
فروردین 85
اسفند 84
بهمن 84
تابستان 1385
بهار 1385

** مولای یا مولای**

** وضعیت من در یاهو ** یــــاهـو
پله پله تا ملاقات خدا
نویسنده: ابوذر(یکشنبه 85 اردیبهشت 31 9:4 عصر)

 

بِسم ِاللهِ التَّواب

 

 

سلام علیکم خدای من

خدمت رسیدم برای عرض پوزش

اومدم تا بخاطر این چند ماه غفلت معذرت خواهی کنم ازت

ببخشین ، اشتباه کردم

میخوام برگردم

اجازه میدی ؟

میخوام دستمو که از دستت کشیده بودم باز بدم بهت

میگیری ؟

میخوام مثل اون موقعا ، بازم همه زندگیمو

همه چیزمو

همه وجودمو

همه دار و ندارمو

سرنوشتمو

بسپرم به خودت

قبول میکنی ؟

شرمنده که اینقدر دیر شد 

ولی بالاخره یادم اومد 

میخوام برگردم

میخوام بازم مثل اون موقعا هوامو داشته باشی

میخوام بازم با تمام وجودم حست کنم 

کمکم میکنی ؟

خداجونم ، میخوام همه زندگیمو بسپرم به خودت

هر لحظه ، هر چی تو بخوای

دیگه از این به بعد هر چی بشه خیالی نیست ، چون تو خواستی

تسلیم ِ تسلیم

منتظر یه نشونه که بفهمم قبول کردی می مونم

 

 

 

اینبار آهسته و پیوسته

شروع با اخلاص :

 

زنده [واقعى‏] اوست‏؛ معبودى جز او نیست‏؛ پس او را بخوانید در حالى که دین خود را براى او خالص کرده‏اید! ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است‏! (غافر-65 )

 

چهل روز ، هر روز

چهل بار ذکر حَسبُنَا الله نِعمَ الوَکیل نِعمَ المُولی وَ نِعمَ النَّصیِر

یکبار زیارت عاشورا

یکبار سوره مزمل

هر جمعه یکبار سوره اعلی

 

 



هر چه میخواهد دل تنگت بگو ( )